تأکید بر بازاریابی داخلی
مفهوم بازاریابی داخلی اولین بار از بازاریابی خدمات شروع شد. در واقع هدف آن بهبود عملکرد پرسنلی باشد که در ارتباط مستقیم با مشتری هستند. در نتیجه این کار، کیفیت خدمات بالا میرود. امروزه، این مفهوم نه تنها در سازمانهای خدماتی بلکه در سایر سازمانها نیز کاربرد دارد. بازاریابی داخلی، به منزله ایجاد یک بازار داخلی در سازمان توسط کارکنان است. اعضا این بازار باید برای برآورده کردن نیازها و خواستههای مشتریان خارجی، آموزش ببینند وپاداش دریافت کنند و برانگیخته شوند(داکیس و کیچن[1]،421،2004). فعالیتهای بازاریابی داخلی، منجر به اصلاح ارتباطات داخلی و افزایش آگاهی و بصیرت مشتری از طریق پرسنل میشود و بین این فعالیتها و عملکرد بازار داخلی ارتباط برقرار میکنند(هوگ وهمکاران[2]880،1998). یکی از استراتژیهای محوری و اساسی بسیاری از سازمانهای خدماتی، بازاریابی داخلی است .
افزایش رقابت ، توانمندی های بانکها را در حفظ سودآوری خود تحت فشار قرار داده است.در واقع همراه با تغییراتی که در ساختار صنعت و اشباع شدن آن به وجود آمده ، ماهیت رقابت نیز تغییر کرده است.این تغییرات رابطه نزدیکی با تغییرات محیطی موٌسسات و مشتریان آن ها دارد.جای تعجّب نیست که در این محیط متلاطم و با تغییرات شتابنده ، شرکت های کنونی مجبور شده اند شیوه واکنش خود را نسبت به بازار تغییر دهند ، به طوری که کمتر روی محصولات و بیشتر بر مشتریان و روابط متمرکز شوند و به جای دید کوتاه مدت ، دیدی بلند مدت را در پیش گیرند(Harrison , 2000,45).
از دیگر مقوله هایی که امروز در جذب و نگهداری مشتریان دارای اهمیت و اولویت بسیاری است و از جمله عوامل مهم در موفقّیت شرکت ها محسوب می شود ارزش مشتری است.در عصر مشتری محوری ارزش مشتری سلاحی استراتژیک در جذب و نگهداری مشتریان است.ارتباط با مشتری در پی ارائه ارزش های بیشتر برای مشتری و دست یابی به مزایای ملموس و غی ملموس ناشی از این رابطه است.
بازاریابی رابطه مند بر این اصل مبتنی است که مشتریان مهم با توجّه ویژه و پیوسته ای نیاز دارند.فروشندگانی که به مشتریان کلیدی خدمت می کنند باید بدانند هنگام سفارش کالا توسط این دسته ازمشتریان وظیفه ی آنان فراتر از مراجعه است ، آنها باید در مواقع دیگر هم به این مشتریان سر بزنند.آنها باید به وقت ، این مشتریان را زیر نظر داشته باشند ، از مسایل و مشکلات ایشان آگاه باشند ، و بتوانند و آماده باشند به صورت های مختلف به ایشان خدمات برسانند(کاتلر ، 1386 ، 76).
بازاریابی رابطه مند یک پیوند قوی اقتصادی ، فنّی و اجتماعی بین طرفین به وجود می آورد.این نوع بازاریابی هزینه زمان صرف شده برای هر معامله را کاهش می دهد.در بازاریابی رابطه مدار دیگر نیازی نیست که در هر معامله طرفین به مذاکره بپردازند.بلکه معامله به صورت روزمره و روتین انجام می شود.نتیجه بازاریابی رابطه مند ، ایجا شبکه ی بازاریابی می باشد.شبکه بازاریابی[3] تشکیل شده است از شرکت و تمام کسانی که ذینفع هستند از قبیل مشتریان ، کارکنان ، تاٌمین کنندگان ، توزیع کنندگان ، خرده فروشان ، آژانس های تبلیغاتی و …. که شرکت با آنها رابطه ی کاری و سودآوری را ایجاد کرده است.در این حالت رقابت بین شرکت ها صورت نمی گیرد ، بلکه بین شبکه های بازاریابی رقابت صورت می گیرد.و برنده شرکتی است که شبکه بهتری را به وجود آورده است.بازاریابی رابطه مدار دارای یک اصل ساده است و آن عبارت از این است که: روابط خوبی را با افراد ذینفع عمده بر قرار کن و سود در پی آن خواهد آمد(اسماعیل پور ، 1385 ، 14).
اصول فروشندگی و مذاکره ، جهت انجام معامله است ، چرا که هدف آن کمک به فروشندگان است تا فروش خاصی را به یک مشتری به انجام برساند.اما در برخی موارد شرکت به دنبال فروش خاصی نیست ، بلکه مشتری بزرگی را هدف قرار داده و می خواهد او را به دست بیاورد و به او خدمت کند.شرکت در اینجا مایل است قابلیت ها و توانایی های خود را به رخ مشتری بکشد و نشان دهد که می تواند بهتر نیازهای او را برآورده سازد.نوع فروشندگی که در آن رابطه ای بلند مدت مبتنی بر تشریک مساعی بر قرار شود پیچیده است.شرکت ها در این صورت به دنبال فروش آنی به مشتری نیستند بلکه می خواهند رابطه ای بلند مدت با او بر قرار کنند که متضّمن منفعت متقابل باشد.تعّهد بلند مدت برای همکاری با یکدیگر مستم حصول توافق بر سر مسایل مختلف است.هر روز شرکت های بیشتری کانون توّجه خود را از بازاریابی معامله به بازاریابی رابطه ای انتقال می دهند.معامله بخشی از یک تفکّر وسیعتر به نام بازاریابی رابطه مند می باشد.یک بازاریاب علاوه بر ایجاد معاملات کوتاه مدت نیاز دارد که روابط بلند مدتی را با مشتریان ، توزیع کنندگان ، فروشندگان و تاٌمین کنندگان کلیدی خود ایجاد نماید.بازاریابان این کار را از طریق ارائه کالاها وخدمات با کیفیت بالا و قیمت مناسب در طی زمان انجام می دهند.
[1]Dukakis,Kitchen
[2]Hogg & Et al
[3]marketing network
لینک جزییات بیشتر و دانلود این پایان نامه:
تاثیر بازاریابی رابطه مند بر افزایش وفاداری مشتریان (مطالعه موردی: شعب بانک ملی شهرستان رشت)
ایران، همانند بسیاری از کشورهای دنیا از سطح بالای آلودگی هوا، کیفیت پایین آب، حجم بالای آلودگیهای صوتی ناشی از ترافیک، میزان زیاد زبالههای دفع نشدنی و کاهش سریع منابع انرژی رنج میبرد. مشکلات زیست محیطی عمدتاً به واسطه مصرف گرایی ناهنجار و فعالیتهای ناپایدار ایجاد میشود. با ایجاد تغییراتی کوچک در شیوه زندگی و عادات مصرفی، هر فرد میتواند مشارکت ارزشمندی در این حرکت داشته باشد. دولت ایران میتواند استراتژیهای متفاوتی را در تشویق مصرف پایدار و توسعه رفتار سبز به کار گیرد. با توجه به مشکلات زیست محیطی روزافزون و تأثیرات سوء مصرف گرایی بر سلامت جسمی و روحی انسانها، پرداختن به محصولات سبز امری اجتناب ناپذیر در شرکتهای تولید کننده ایرانی میباشد. بر اساس اعلام سازمان حفاظت از محیط زیست، در تهران حدود 60 سازمان غیردولتی سبز وجود دارد و تا کنون پژوهشهای دانشگاهی در مورد نحوهی رفتار مصرف کننده حامی محیط زیست در داخل کشور انجام نشده است، در صورتیکه این موضوع در جهان هر روز اهمیت بیشتری پیدا میکند. علاوه بر این، با پیوستن ایران به سازمان تجارت جهانی، اهمیت استانداردهای زیست محیطی خود را بیشتر نشان خواهد داد. علاوه بر این، جهت رسیدن به درکی بهتر نسبت به جنبش زیست محیطی یک ملّت خاص، آزمون چگونگی نگاه مصرف کنندگان آن کشور نسبت به مسایل زیست محیطی و در نتیجه نحوهی رفتار آنها، شروع خوبی خواهد بود (چان، ریکی[1]، 2001).
آلودگیهای زیست محیطی که در نتیجه تولیدات و مصارف انسانی پدید آمده، از جمله مسائلی هستند که بارها توسط سازمانهای فعال در این زمینه به عنوان تهدیدی برای بشر شناخته شدهاند. در این میان برخی از صنایع و شرکتها با به کار گیری اقداماتی، گامهای لازم را جهت کاهش اثرات نهایی که بر محیط زیست میتوانند داشته باشند برداشتهاند. از جمله این اقدامات بازاریابی سبز یا محیط زیست دوستانه است، یعنی؛ توسعه زیست محیطی و طبیعی فعالیتهای بازاریابی، با بهکارگیری نقش مسئولیت پذیری زیست محیطی/ اجتماعی شرکتها به منظور توسعه پایدار. (کیو 2011،ص 4) از این رو شرکتها باید تأثیرات منفی زیست محیطی خود را در تولید، توزیع، تأمین مواد اولیه و مصرف انرژی به طرز قابل توجهی کاهش دهند. در غیر این صورت به وسیله قوانین و تقاضای سرسختانه مشتریان به عقب رانده خواهند شد (گرانت، 2008، ص1) در این اقدامات شرکتها باید فعالیتهای خود را در تولید، توزیع، تبلیغ و قیمت گذاری محصولات به گونهای انجام دهند که ضمن حداقل نمودن زیانهای زیست محیطی، مصرف کنندگان را نیز به سوی رفتاری محیط زیست دوستانه سوق دهند. :
[1] Chan, Richy
لینک جزییات بیشتر و دانلود این پایان نامه:
یک برند شخصیت دارد و با آن خصوصیت پیدا میکند. راحت ترین راه برای شخصیت دادن به یک برند این است که آن را با یک سخنران، ستاره یا یا حیوان فراهم کنند. مردم شخصیت های غیر جاندار را براساس نظریات خود و ارزیابی آن به هم مربوط میکنند. وفاداری به برند و شخصیت برند جهت گیری بلند مدتی دارد، و در نتیجه ی آن ها، باید مدیریت اثر بخش، عوامل مختلط بازاریابی را نیز در بر گیرد و چارچوبی را ایجاد کند که وفاداری به برند و شخصیت برند را در وجه مشترک مختلط بازار یابی در بر داشته باشد. (روشندل، 1388، ص ص42-41).
چارچوب شخصیت / وفاداری[2] از وابسته های وفاداری به برند و شخصیت برند تشکیل شده است و این عوامل به عنوان، عوامل پایین و بالا طبقه بندی می شود. این ترکیب 4 نوع مشتری را در جدول 2-2 ایجاد میکند ؛ یک برند باید در یابد که چه درصدی از مشتریان در هر یک از این ترکیبات وجود دارد و آیا در هر ربع، حضور مشتریان غالب است ؟
در بازار های با رقابت بالا افزایش پیش بینی نا پذیری و کاهش تمایز در محصولات وفاداری به برند یک مولفه مرکزی در استراتژی های بازار یابی و تاکتیک های آن بشمار می رود. مطالعات جدید اعتماد به برند را به عنوان تعیین کننده مرکزی وفاداری به برند معرفی میکند. اعتماد به این صورت تعریف می شود: انتظار طرفین یک معامله در ریسک هایی که با تقبل و انجام این انتظارات همراه است (روشندل، 1388، ص51). مورگان و هانت[8]، اعتماد را به عنوان کمکی برای نگرش های مثبت و تعهدی نسبت به یک برند خاص می دانند و آن ها همچنین می دانند که اعتماد ساختار مرکزی هر رابطه ی بلند مدت است ؛ بنابراین در زمینه مشتری – برند، اعتماد می تواند عنصر مهمی برای تعهد احساس مشتری باشد؛ و به وفاداری بلند مدت منجر می شود.
متغیر دیگری که به اعتماد و فاداری مربوط است و میتوان برآن تمرکز کرد، بیزاری از ریسک[9] در مشتری به حساب می آید. مشتریان از نظر میزان ریسکی که حاضرند در یک موقعیت متحمل شوند، متفاوت هستند. این نگرش اساسی نسبت به ریسک به عنوان یک تفاوت فردی، ((بیزاری از ریسک )) نامیده می شود. مشتریان بیزار از ریسک در موقعیت های مبهم و جدید احساس خطر میکنند و تمایل به آزمایش محصولات جدید ندارند؛ چون عملکرد این محصولات نسبتا نا مطمئن است. و در مقایسه با محصولات و برندهای ثابت ناشناخته است؛ در نتیجه تمایل دارند تا با مارک های تثبیت شده ادامه دهند و از ضرر و زیانهای احتمالی جلوگیری کنند. همچنین مشخص شده است که مشتریان بیزار از ریسک با انتخاب برندهایی که قیمت بالاتری دارند ریسک را کاهش می دهند، مخصوصا در بازاری که اطلاعات کیفی کمی وجود دارد. (روشندل، 1388، ص 52) متون جدید بیان میکند که برند ها می توانند ریسک درک شده را کاهش دهند، چون می توانند نماد های اثبات و اعتبار کیفیت محصول باشد. . کاهش ریسک به صورت یک تابع اساسی برند در روند تصمیم گیری برای خرید بشمار می آید و می توان بیان نمود کاهش ریسک برندها در اثر اعتماد به برند (زمانی که ریسک درک شده در تصمیم گیری خرید بالا باشد) ، مهم تر است؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت که مشتریان با سطح بالای بیزاری از ریسک، بیشتر تمایل دارند تا با به برندهای مطمئن تکیه کنند و همچنین بیزاری از ریسک با اعتماد به برند، رابطه ای مثبت دارد (روشندل، 1388، ص 53).
[1] – Brand Personality
[2] – Personality faithful / loyal
[3] – Hard core group
[4] – Hunters
[5] – Brand electorate to change in the future
[6] – Leaving a total of
[7] – Risk
[8]– Morgan & Hunt
[9] – Risk aversion
لینک جزییات بیشتر و دانلود این پایان نامه:
تاثیر ابعاد برند خدمات بر وفاداری برند در صنعت بیمه (مطالعه موردی : بیمه ایران)
امروزه قسمت عمده ای ازتولید ناخالص اقتصاد کشور های توسعه یافته، بخش خدماتی است؛ بر همین اساس خدمات نقش مهمی را در برنامه بازاریابی بسیاری از شرکت ها ایفا میکند و برتری خدمت بخشی از سیستم ارزش مورد تقاضای مشتریان است؛ از این رو در بازارهای رقابتی و آزاد، راهبردهایی از قبیل ارائه خدمت با کیفیت، بیشترین توجه را بسوی خود جلب کرده است (حاجی کریمی و همکارانش، 1388، ص30). در عین حال تحقیقات کمی به منظور ارتقای عملکرد نام های تجاری خدماتی انجام شده است. نامگذاری تجاری خدمات به سبب ویژگی هایی مانند ناملموس بودن، فناپذیری، دوام ناپذیری، همزمانی تولید و مصرف، تفکیک ناپذیری و ناهمگون بودن از نام های تجاری کالاهای فیزیکی متمایز است (صمدی و همکاران، 1388، ص 150). این تفاوت های اساسی مابین خدمات و محصولات می تواند رویکردهای متفاوتی در بازاریابی ایجاد کند. با وجود اینکه این تفاوت ها توسط محققین کاملاً پذیرفته شده اند، اما مطالعات در زمینه نام تجاری موضع گیری جانبدارانه، به سوی کالا بوده است (میلر[1] و همکاران، 2006، ص 445). مطالعات انجام گرفته در بخش خدمات مثل صنعت بیمه نشان می دهد که ابعاد برند مثل شواهد برند وارتباطات برند به طور اساسی بر رضایت و نگرش مصرف کننده و در نهایت وفاداری به برند در بخش خدمات تاثیر گذار است.
طبق تعریف انجمن بازاریابی امریکا، مارک یا برند: نام، عبارت، طرح، نماد یا هر ویژگی دیگری است که مشخصکننده خدمات یا فروشنده محصولی خاص باشد که به وسیله آن، دیگر محصولات و خدمات مشابه متمایز میگردد. عنوان قانونی برای برند،نشان تجاری است (دهدشتی و همکاران، 1391، ص88). خدمت عبارت است از، هر عمل یا کاری که یک طرف به طرف دیگر عرضه میکند و وما نامحسوس باشد و به مالکیت چیزی منجر نشود. تولید خدمت ممکن است به کالای فیزیکی بستگی داشته یا نداشته باشد (حاجی زاده، 1392، ص110). در تعریف دیگری، خدمات شامل فعالیت های مختلف به منظور پاسخگویی به خواسته ها و تمایلات مشتری است (حاج کریمی و همکارانش، 1388، ص31). خدمات نوعی فعالیت اقتصادی است که با پیامد ایجاد تغییر مورد نظر در دریافت کننده خدمت یا به نیابت از او درمکان ها و زمانهای خاص برای مشتریان ایجاد ارزش میکنندو منافعی را مهیا می نمایند (شاهین ؛ ابوالحسنی، 1389، ص80). دی چرناتونی و دال ریلی[2] (1999) در تلاش برای بررسی اصول برندی برای کالای فیزیکی و خدمات، پیشنهاد کردند که یک شرکت معتبردر دو بخش مشابه است. از دیدگاه آنان، برندهای خدمات به عنوان ترکیب ویژگی های احساسی و کارکردی در نظر گرفته شده اند که نشان دهنده یک عامل برای رضایت مشتری در آینده است که کمک به ساخت یک تصویر برند میکند. با این حال، یافته های دی چرناتونی و دال ریلی دیدگاه مشتری را منعکس نمیکند. در حالی که یک برند خدماتی ممکن است در اصل به عنوان”ترکیبی از آنچه شرکت می گوید برند است، آنچه دیگران می گویند و چگونه شرکت خدمات را انجام می دهد” مشاهده شود (بری[3]، 2000، ص130).
[1] – Meller
[2]– de Chernatony & Dall’Olmo Riley
[3] –Berry
لینک جزییات بیشتر و دانلود این پایان نامه:
تاثیر ابعاد برند خدمات بر وفاداری برند در صنعت بیمه (مطالعه موردی : بیمه ایران)
در مقابل مازلو، آلدرفر معتقد است که نیازهای افراد سلسلهمراتبی نیست، زیرا آدمها دوست دارند که اگر کسی میخواهد گرسنگی آنها را برطرف کند، باید به احترام آنها هم فکر کند.
نظریة آلدرفر تکمیلکنندة نظریة مازلو است وتئوری نیازهای پنجگانه مازلو را در ۳ دسته نیاز خلاصه کرد:
الف) نیاز زیستی: مرتبط با سلامت فیزیکی است.
ب) نیاز وابستگی (تعلق): این سطح شامل نیاز روابط رضایت بخش با دیگران می شود.
ج) نیاز رشد: شناخت توانایی بالقوه و نیل به شایستگی افراد.
تحلیل: در نظریة آلدرفر بهطور همزمان به نیازها میتوان پاسخ داد.
کاربرد: مطابق نظریة الدرفر، مدیران بایستی بدانند که یک شخص میتواند بهصورت ارادی از پایین ترین سلسلهمراتب نیازها حرکت کند و به بالاترین سطح برسد، به شرطی که برای دستیابی به نیازهای ناکامماندة خود تلاش کند.
برای اینکه سطح عملکرد کارکنان افزایش یابد، مدیران بایستی بر روی کارکنان سرمایهگذاری نموده به نیازهای سطح عالی کارکنان اهمیت بدهند، کارکنان را شناسایی کرده و آنها را به مشارکت در تصمیمگیری تشویق نمایند.
بر طبق این تئوری وقتی عوامل انگیزشی و عوامل نگهدارنده در یک موقعیت شغلی ضعیف است کارکنان سازمان به کار خود علاقه ای نشان نمی دهند و میزان مرخصی استعلاجی، تقاضای انتقال به واحد و یا سازمان دیگر، درخواست مرخصی بدون حقوق، بازنشستگی، بازخرید و استعفا در آن سازمان زیاد است.
در مواردی که کارکنان به شغل خود علاقه مند هستند اما شغل خود را بیش از حد معمول ترک می کنند عوامل انگیزشی قوی و عوامل نگهدارنده ضعیف است.
وقتی که کارکنان کمتر شغل خود را ترک می کنند و علاقه به شغل خود در آنان کم است عوامل انگیزشی ضعیف و عوامل ابقا قوی است.
وقتی که کارکنان کمتر شغل خود را ترک می کنند و علاقه به شغل خود در آنان زیاد است در این صورت عوامل انگیزشی و ابقا هر دو قوی است.
تفاوت نظریة مازلو و آلدرفر :
1 – در نظریة مازلو تا یک نیاز برطرف نشود، به نیاز بعدی نمیرویم، اما در نظریة آلدرفر بهطور همزمان نیازها را برطرف میکنیم.
2 – در نظریة آلدرفر نیازها سلسلهمراتبی نیست.
انتقادات وارد بر نظریة مازلو :
1 – حدود در آن مشخص نیست. (نیاز افراد متفاوت است)
2 – احترام از دیدگاه دیگران دلایل مختلفی دارد. ]احترام در بعضی وراثتی است و برخیدیگر آن را کسب میکنند (اکتسابی)[ .
لینک جزییات بیشتر و دانلود این پایان نامه:
بررسی و شناسایی عوامل موثر بر انگیزش شغلی کارکنان شهرداری شاهرود
پیش آیندهای سازمانی تعهد سازمانی
تحقیق بر روی پیشآیندهای تعهدسازمانی، عمدتاٌ بر عواملی تمرکز شده است که به کارکنان علامت میدهند که سازمان حمایت کننده است، در پرداختن به کارکنان با انصاف رفتار میکند و برای آنها ارزش قائل است.
این مجموعه از عوامل، معمولاٌ عوامل کارمندمدار خوانده میشوند( بریجز[1] و هریسون[2]،2003، ص
ص 583-558).
در مطالعهای، جهتگیری ارزشی سازمان و رابطهاش با تعهدسازمانی در بین معلمان مورد ارزیابی قرار گرفت( ریس و پوندر،1993، صص93-86).
بنا بهعقیده گروس و اتزیونی (1985)، سه طبقه متفاوت از جهتگیری ارزشی سازمانی محتمل است:
سازمانهای سرکوبگر، از تهدیدهای فیزیکی برای کنترل رفتار کارکنان استفاده میکنند، در حالیکه
سازمانهای انتفاعی، از پاداشهای مادی(مثل افزایش حقوق)، برای تأثیر بر کارکنان استفاده میکنند.
سازمانهای هنجاری، پاداشهای سمبلیک( مثل قدرشناسی کارکنان) را برای هدایت کارکنان، دستکاری میکنند و بنابراین امکان به وجود آمدن بیشترین دلبستگی را برای کارکنان فراهم میکنند( گروس و اتزیونی، 1985، ص ص104-92).
بنا بهعقیده مکالروی[3] (2001)، پرداخت دستمزد بالا، به دلایل مختلفی میتواند منجر به تعهدسازمانی بالاتر شود. اول، این کار باعث میشود سازمانها میزان بیشتری از تقاضایهای کاری را جذب کنند. دوم، دستمزد بالا، نشانی از این است که سازمان چهقدر برای کارکنانش ارزش قائل است. سوم، گره زدن دستمزد با عملکرد کارکنان را برمیانگیزد تا تلاش بیشتری به خاطر سازمانشان اعمال کنند. به این دلایل، پیشبینی میشود، دستمزد بالایی که به عملکرد سازمانی پیوند خورده است، منجر به سطوح بالای تعهد سازمانیمیشود. وقتی تها و اعمال مربوط به جابهجایی کارکنان، علیالخصوص جابهجایی به سمت بالا، در سازمانی اتفاق میافتد، میتواند بر تعهد کارکنان اثر داشته باشد. بهعنوان مثال گرتنر [4]و نولن[5] (1989)، پی بردند که تعهد در میان کارکنانی که ترفیع داده شده بودند بیشتر است و همچنین تعهد بهطور مثبتی با ادراک کارکنان از این که شرکت در درونش تی برای ترفیع دادن دارد، همبسته است. چنین تی، احتمالاٌ به عنوان گواهی از حمایت سازمانی در نزد کارکنان درک میشود، که به نوبه خود تعهد بیشتری را نسبت به سازمان القا میکند. دونهام[6]، کراب و کاستاندا (1994) به بررسی این موضوع پرداختند که مدیریت مبتنی بر مشارکت افراد و بازخورد سرپرست تا چه اندازه بر سطح تعهدعاطفی، مستمر و هنجاری کارکنان تأثیرگذار است. محققان پی بردند که وقتی سرپرستان، دربارهی عملکرد کارکنان، به آنها بازخورد میدهند و به کارکنان اجازه مشارکت در تصمیمگیری را میدهند، سطح تعهدعاطفی کارکنان بیشتر از دو نوع دیگر تعهد است. یعنی، کارکنان بیشتر تمایل دارند در سازمان بمانند، به خاطر اینکه خود میخواهند، نه اینکه احساس میکنند که مجبور هستند. برخی تحقیقات نیز بر تأثیرگذاری سایر تجارب کاری چشمگیر، بر تعهد سازمانی، نظیر سبک رهبری تمرکز کردهاند. موریس[7]و شرمن[8](1981)، همبستگیهای مثبتی بین تعهد و ساختار اجرایی و ملاحظهی رهبر به دست آوردهاند. نتایج تحقیقات بیردی[9]، آلن[10] و وار[11] (1997)، آشکار ساخته است که بین تعهد سازمانی و فرصتهای فراهم شده برای آموزش کارکنان رابطهی مثبتی وجود دارد. فرصتهای آموزش برای کارکنان میتواند به معنای حمایت سازمان از آنها باشد.
از سایر پیشآیندهای تعهدسازمانی میتوان به مطالعات زیر اشاره کرد:
استیرز(1977)، پی برد که فرصت تعاملات اجتماعی مثبت، بهطور مثبتی با احساس تعهد همبسته است.
همچنین تحقیقات معلوم کرده است که امنیت شغلی، بهطور مثبتی با تعهد سازمانی همبسته است( یوسف[12]، 1998، صص194-184).
وجود امنیتشغلی، احتمالاٌ ادراک کارکنان از حمایت سازمانی را که به ترویج تعهد سازمانی کمک میکند، تقویت میکند. همچنین تحقیقات نشان داده است که خشنودی شغلی از ماهیت کار، بهطور مثبتی با تعهد سازمانی همبستگی دارد( اکپارا[13]، 2004، صص338-327).
نتایج تحقیق دیگری نشان داد که بهطورکلی ویژگیهای شخصی( جنسیت، وضعیت روحی، مسئولیتهای خانوادگی، تحصیلات)، ویژگیهای شغلی( سرپرست، وضوح نقش، درآمد) و ویژگیهای درگیری شغلی( دوره تصدی، شغل دوم) تعهد سازمانی را تحت تأثیر قرار خواهند داد( جوینر[14] و بکلیس[15]، 2006، صص 452-439).
یافتههای تحقیق گانلو و همکاران(2010)، همچنین نشان داد که رضایت شغلی اثر قابلملاحظهای بر تعهد هنجاری و تعهد عاطفی دارد و هرچهقدر که افرادخشنودی بیشتری از شغل خود داشته باشند، تعهد هنجاری و عاطفی بیشتری نیز به سازمان خواهند داشت.
3- Bridges
4- Harrison
1- Mc Elroy
2- Gaertner
3- Nollen
4- Dunham
1- Morris
2- Sherman
3- Birdi
4-Allan
5- Warr
6-Yousef
7-O’kpara
1- Joiner
2- Bakalis
لینک جزییات بیشتر و دانلود این پایان نامه:
بررسی رابطه بین هوش هیجانی با تعهد سازمانی و رضایت شغلی کارکنان استانداری اصفهان
فیشر و لیندال[1] نیز در مورد ماهیت مفهوم اقتصادی سود نظراتی بیان نمودند. فیشر، سود اقتصادی یک سلسله رویدادها که به حالتهای مختلف لذت بردن از سود روانی، سود واقعی و سود پولی مربوط میشود، تعریف مینماید. لیندال مفهوم سود را در قالب سود تضمین شده (بهره) و افزایش مستمر کالاهای سرمایهای در طول زمان بیان میکند. این دیدگاه باعث شده است تا سود اقتصادی در قالب مصرف به علاوه پسانداز که انتظار میرود در طی یک دوره زمانی مشخص به وجود آید، مطرح شود.(شهباززاده،16:1391)
هیکس[2]، تئوری سود اقتصادی را ارائه نمود که میتوان آن را بدین صورت تشریح نمود که سود عبارت است از حداکثر مبلغی که یک شخص میتواند طی یک دوره زمانی مشخص به مصرف رساند به طوری که ثروت او در پایان دوره همان ثروت اول دوره باشد. تعریف هیکس، بر جنبه فردی سود تاکید دارد، اما این مفهوم را میتوان به عنوان مبنایی برای تعیین سود تجاری با عوض کردن واژهی مصرف کردن با توزیع کردن در نظر گرفت. بنابراین، سود تجاری تغییر خالص داراییها در نتیجه فعالیتهای تجاری در طول دورهی حسابداری خواهد بود. به عبارت دیگر، سود تجاری تغییر خالص داراییها به استثنای سرمایهگذاریهای مالکان و توزیع سود بین آنها است. لازم به ذکر است که این مفهوم تعیین سود از سوی حسابداران با عنوان حفظ سرمایه نام گرفته است.(صبائی،35:1390)
وود[3] در سال 1975 نظریه کرانه بلندمدت سود را معرفی و براساس این نظریه سود درآمدهای غیرتجاری منهای بهره قابل پرداخت منهای مالیات و هزینههای استهلاک تعریف کرده است. وود بیان می کند که یک واحد تولیدی متعارف در اقتصاد سرمایهداری به هدف افزایش فروش دست یافته است و باید بر انباشت داراییهای ثابت تمرکز یابد و سرمایه گذاریهای لازم را در این زمینه انجام دهد. اما نکته قابل توجه نظریه مذکور نحوه تامین مالی واحد تولیدی برای رسیدن به هدف فوق است که در این خصوص با توجه به مشاهدات واقعی و عملی، سود انباشته شده از گذشته منبع اصلی تامین مالی برای این نوع سرمایهگذاری است. در واقع، بحث اصلی نظریه مذکور آن است که میزان سودی که یک واحد تولیدی تصمیم دارد به آن دست یابد، به وسیله میزان سرمایهگذاری که قرار است انجام شود، تعیین میشود. بدیهی است که محدودیتهایی که از نظر واحد تولیدی برای میزان سرمایهگذاری مورد دلخواه آن وجود دارد، برای مثال رقابت سایر واحدهای تولیدی، گسترش و توسعه فروش و توانایی کسب سود بنگاه را محدود میکند. اما آنچه که باید مورد توجه قرار گیرد، این است که منفعت مورد نظر در یک واحد تولیدی به وسیله هزینه سرمایهگذاری مورد نظر تعیین میشود (شهباززاده،20:1391).
در اسلام، درآمد ناشی از بکارگیری سرمایه ملکی- شخصی یعنی درآمد اقتصادی به عنوان سود تعریف میشود. به عبارت دیگر، سود از دیدگاه اسلام سود عبارت است از مابهالتفاوت خرید یا قیمت تمام شده و قیمت فروش اموال ملکی متعلق به فروشنده مشروط بر این که مابهالتفاوت مثبت باشد (انصاری،12:1390).
از دیدگاه اسلام، کسب سود و درآمد از اندوختههای مالی، حق شرعی و عقلائی هر فرد است و رعایت اصل سود در معاملات بانکی یک ضرورت اقتصادی است. اسلام نه تنها استفاده از اموال و سرمایهگذاری را نشانه ایمان، جوانمردی و بی نیازی دانسته و راکد گذاشتن آن را مذموم میشمارد، بلکه توجه به کیفیت به کارگیری اموال و نیز تخصیص بهینه منابع را مدنظر دارد. به طور کلی در اسلام، دریافت درآمد یا در واقع سود هر منبع (دارایی) که در شکل سرمایه، در تجارت خدمات و تولید به کار گرفته میشود، برای صاحب سرمایه مجاز و برعکس دریافت درآمد هر منبعی(دارایی) که به صورت قرض یا وام در اختیار اشخاص قرار گیرد، برای قرض دهنده مجاز نخواهد بود. براساس دیدگاه مذکور، بانکها در سیستم بانکداری اسلامی با بکارگیری منابع خود، به صورت سرمایه ملکی بانکها و یا منابع سپردهای سپردهگذاران به صورت سرمایه ملکی سپردهگذار، ضمن خرید و فروش اموال و داراییهای مورد درخواست مشتری به اعطای تسهیلات اعتباری و تحصیل سود مبادرت مینماید (هدایتی و همکاران، 100:1383).
[1]. Fisher and Lindahl
[2]. Hicks
[3]. Wood
لینک جزییات بیشتر و دانلود این پایان نامه:
بررسی تاثیر عوامل درونی و بیرونی بر سودآوری بانکهای دولتی و خصوصی منتخب در ایران
نتیجه نهایی همه برنامهها، فعالیتها، تصمیمات مالی، تولیدی و کارایی عملکرد مدیریت در فعالیت سودآوری شرکت(بانک) منعکس میشود. سودآوری توان شرکت(بانک) یا موسسه در ایجاد درآمد کافی به گونهای که پس از پرداخت هزینههای جاری مبلغی اضافی به نام سود برای شرکت(بانک) باقی بماند، میباشد (Soyemi et al,2013,2). سرمایهگذاران و اعتباردهندگان، علاقه زیادی به ارزیابی سودآوری جاری و آتی یک شرکت (بانک) دارند. شرکتها برای جذب سرمایه مورد نیاز خود مجبورند سود کافی برای تامین بازده مناسب جهت سرمایهگذاران و اعتباردهندگان بدست آورند. در صورتی که شرکتها سود کافی تحصیل نکنند، آنها قادر به جذب سرمایه مورد نیاز جهت اجرای انواع پروژهها از طریق سهامداران یا اعتباردهندگان نخواهند بود. دوام و بقاء یک شرکت در بلندمدت، به توانایی آن در کسب درآمد برای انجام کلیه تعهدات و تامین بازده مناسب برای سهامداران اصلی، بستگی دارد.
سودآوری در بانکها نیز برای بستانکاران، مالکان، کارکنان و مدیریت حائز اهمیت است. بانکها از طریق ارائه خدمات بانکی به مشتریان کسب درآمد میکنند که این از طریق جذب سپردههای مردم با نرخ بهره پایین و اعطای تسهیلات با نرخ بهره بالاتر از آن صورت میپذیرد. نتیجه اختلاف دو نرخ مذکور، عایدی بانک را تشکیل میدهد که اصطلاحاً به آن حاشیه سود و بهره گفته میشود. بنابراین هرچه بانک بتواند از مقیاسهای سودآوری استفاده کند سود حاصل از این عمل نیز بیشتر خواهد شد.
برای اندازهگیری سودآوری از نسبتهای سودآوری استفاده میشود. نسبتهای سودآوری در ارزیابی فعالیتهای عملیات اجرایی شرکتها (بانکها)، مورد استفاده قرار میگیرند. نسبتهای سودآوری، میزان موفقیت شرکت (بانک) را در تحصیل سود و بازده خالص نسبت به درآمد و فروش یا نسبت به سرمایهگذاری میسنجند. نسبتهای سودآوری، عملکرد کلی شرکت(بانک) و کارایی مدیریت را در تحصیل سود مناسب، مورد سنجش قرار میدهند. این نسبتها بر دو نوع هستند. دسته اول ، سودآوری را در رابطه با فروش و درآمد، مورد سنجش قرار میدهند. دسته دوم، سودآوری را در رابطه با سرمایهگذاریها و داراییها میسنجند.
با توجه به موضوع تحقیق، در این نوشتار؛ سه شاخص بازده داراییها(ROA)[2]، نسبت بازدهی سرمایه (حقوق صاحبان سهام ، ROE)[3] و حاشیه سود(NIM)[4] که در ارزیابی عملیات اجرایی بانکها و نحوه استفاده از داراییها بیشترین کاربرد را دارند، تشریح خواهد شد.
داراییهای شرکت، نقش اصلی در تحصیل سود ایفاد میکنند. هر چقدر داراییها با کارایی بیشتری بکار گرفته شوند، بانک سود آورتر خواهد بود. داراییها صرفنظر از اینکه از محل وجوه استقراض یا سرمایهگذاری صاحبان اصلی، تامین شده باشند، وظایف مربوط به خود را به نحوی مطلوب انجام میدهند (صالحنژاد و غیور،20:1389). بازده داراییها، نحوه بکارگیری از داراییهای بانک در جهت ایجاد درآمد و فروش توسط مدیریت را مورد سنجش و ارزیابی قرار میدهد و بهترین نسبت برای ارزیابی مدیریت است، چرا که خالص درآمدی را که از بکاربردن کل داراییهای بانک ایجاد میشود را ارزیابی میکند. از این رو کمتر از نسبت بازده سرمایه در معرض انحراف قرار دارد (Gul et al,2011,65). این نسبت، نسبت سود عملیاتی را به کل منابعی که تحت مدیریت بانک قرار دارد، مرتبط میسازد. سهامداران و مدیران، بازده داراییهای بانک را با بازده بکارگیری منابع در زمینههای دیگر با هم مقایسه می کنند. هرچه این بازده بالاتر باشد، کارایی بانک در بکارگیری از داراییها و منابع بهتراست (Khrawish et al,2011,52).
برای محاسبه نسبت بازده دارایی معمولا از دو فرمول استفاده میشود. به طوریکه در برخی از مطالعات (برای مثالGul et al(2011); Khrawish et al(2011); Aminu(2013); Soyemi et al(2013); (Ogunleye(2013). این نسبت به صورت درآمد خالص(سود خالص بعد از کسر مالیات) به کل داراییها و در تعدادی از مطالعات (برای مثال ;Roman and Dănuleţiu(2013) Sufian(2011) و Antonina (2011)) به صورت نسبت درآمد خالص به متوسط کل داراییها محاسبه میگردد. بنابراین، میتوان گفت که نسبت بازده دارایی نشان دهنده یک ریال سود برای هر صد ریال از داراییها است.
[1]. Profitability
[2]. Return on Assets
[3]. Return on Equity
[4]. Net Interest Margin
لینک جزییات بیشتر و دانلود این پایان نامه:
بررسی تاثیر عوامل درونی و بیرونی بر سودآوری بانکهای دولتی و خصوصی منتخب در ایران
بازاریابی دیجیتال هنوز اصطلاح دیگر مشابه با بازاریابی اینترنتی است. در اینجا آن را به کار میبریم زیرا اصطلاحی است که امروزه بهطور روزافزونی توسط آژانسهای تخصصی بازاریابی الکترونیک در به خدمت گرفتن کارکنان متخصص به کار میرود. همچنین مؤسسه بازاریابی مستقیم[1](IDM) نیز این اصطلاح را برای اشاره به کیفیت و شرایط حرفهای و تخصصی خودش به کار میگیرد.
مؤسسه بازاریابی مستقیم برای کمک به توضیح هدف و رویکردهای به کار رفته برای بازاریابی دیجیتالی، یک توضیح مفصلتری از بازاریابی دیجیتال ارائه کرده است:
بازاریابی دیجیتال شامل به کارگیری تکنولوژیهایی است که کانالهای آنلاین را برای بازار فراهم میکنند:
برای دسترسی به این اهداف:
با استفاده از این تاکتیکهای بازاریابی:
اولین بخش این نسخه مجموعهای از ابزارهای ارتباطی را نشان میدهد که کانالهای آنلاین را شکل میدهند و بازاریابان الکترونیک از آن برای ایجاد و گسترش روابط با مشتریان استفاده میکنند. این ابزارهای ارتباطی عبارتند از کامپیوترهای شخصی، PDAها، تلفنهای موبایل، تلویزیون دیجیتال و رادیو.
بعضی از این ابزارهای ارتباطی و پلات فرمها از نظر تکنیکی بالا بوده و برای شما نیز آشنا هستند مانند وب سایتها، موتورهای جستجو، ایمیل و پیام کوتاه. یکی از هیجانانگیزترین چیزها دربارهی کار در رسانههای دیجیتالی، معرفی ابزارها و تکنیکهای جدید است که بهخاطر ارتباطشان با یک تیم ویژه بازاریابی مورد ارزیابی قرار گیرند.
خدمات وب محور که به افراد اجازه میدهند 1- یک پروفایل عمومی یا شبه عمومی در داخل یک سیستم به هم پیوسته ایجاد کنند 2- فهرستی از کاربران دیگر را که با آنها در ارتباط هستند، تهیه کنند و 3- فهرست ارتباطشان را با افراد دیگر در داخل سیستم مورد ارزیابی قرار دهند.
بخش دیگری از تعریف بازاریابی دیجیتال نشان میدهد که این تکنولوژی نیست که بازاریابی دیجیتالی را به پیش میراند بلکه کسب و کار مربوط به بدست آوردن مشتریان جدید و حفظ روابط با مشتریان موجود است.
همچنین این بخش تأکید دارد که چگونه بازاریابی دیجیتالی در انزوا اتفاق نمیافتد، بلکه زمانی بیشترین کارایی را خواهد داشت که با کانالهای ارتباطی دیگر مانند تلفن، ایمیل مستقیم یا رو در رو در پیوند باشد. همانطور که گفتیم، اینترنت در حمایت از بازاریابی چند کاناله موضوع مهم دیگری است. کانالهای آنلاین همچنین باید برای حمایت از فرایند کلی خرید از پیش فروش گرفته تا فروش و بازفروش و توسعه بیشتر روابط مشتری، مورد استفاده قرار گیرند.
دربخش پایانی همچنین نشان میدهد که چگونه موفقیت آنلاین نیازمند اتخاذ یک رویکرد برای حفظ مشتریان موجود و جذب مشتریان جدید بوسیله انتخاب آمیختهی مناسبی از ابزارهای ارتباطی الکترونیک و سنتی است.
حفظ مشتریان آنلاین نیازمند توسعه بینش مشتری از طریق جستجوی ویژگیها، رفتار، ارزشها، علائق، و ابزارهای ارتباطی مربوط مانند وب و ایمیل است
[1]Institute of direct marketing(IDM)
لینک جزییات بیشتر و دانلود این پایان نامه:
برسی عوامل مؤثر بر ایجاد قصدو بروز رفتار بازاریابی ویروسی در مشتریان و کاربران است
یک چهارچوب استراتژیک برای توسعه استراتژی بازاریابی اینترنتی
برای تشخیص مزایای بازاریابی اینترنتی و جلوگیری از دامها و خطرات ، یک سازمان نیاز به طراحی یک رویکرد برنامهریزی شده و ساختاری دارد.
فرآیندی برای توسعه و اجرای یک طرح بازاریابی اینترنتی پیشنهاد میگردد که براساس تعریف استراتژی در طیف وسیعی از شرکتها قابل استفاده است. اکنون فعالیتهای اصلی و زیر گروههای آنها را که مربوط به ایجاد یک استراتژی بازاریابی اینترنتی میباشند در ذیل یادآور میشویم:
1-تعریف استراتژی بازاریابی الکترونیک. انتخاب استراتژیهای مناسب برای دسترسی به اهداف تعیین شده در مرحلهی
2- تعریف طرح ارزش مشتری. تعریف طرح ارزشی موجود از طریق کانال آنلاین و چگونگی ارتباط آن با طرح اصلی ارائه شده توسط شرکت. بررسی آمیختهی بازاریابی و ارزشهای مارک به منظور ارزیابی چگونگی پیشرفت آنلاین آنها.
3- تعریف آمیخته ارتباطات الکترونیک. انتخاب ابزارهای ارتباطی آنلاین و آفلاین برای تشویق به استفاده از خدمات آنلاین سازمان و ایجاد فروش. توسعهی ارتباطات جدید برای حمایت از مشتریان از طریق ایجاد رابطهی آنها با شرکت.
1-اجرای طرح بازاریابی الکترونیکی. این بخش به جزئیات اجرای استراتژی میپردازد.
2- اجرای تجربه مشتری. ایجاد وب سایت و ارتباطات بازاریابی ایمیل که باعث شکلگیری تعاملات آنلاین مشتریان با شرکت میشود. تواناییهای مدیریت رابطهمند و آنلاین مشتری برای شناخت ویژگیهای مشتریان، نیازها و رفتارهای آنها جهت تحویل ارزش موردنظر ایجاد میشود.
3- اجرای ارتباطات الکترونیک. مدیریت ارتباطات مستمر بازاریابی آنلاین شامل موتورهای جستجوی بازاریابی، شراکتها، ضمانتها و ساز و کارهای وابسته به آن و ارتباطات بازاریابی الکترونیک تبلیغاتی مانند آگهیهای تبلیغاتی آنلاین، بازاریابی ایمیل و میکروسایتهایی برای تشویق به استفاده از خدمات آنلاین و جذب و حفظ مشتری و ادغام کانالهای رسانهای دیجیتال با بازاریابی سنتی میشود.
4-ایجاد پروفایل مشتری، بررسی و تقویت فعالیتهای آنلاین و حفظ فعالیتهای آنلاین، به دست آوردن پروفایل و دادههای رفتاری در مورد تعاملات مشتری با شرکت و خلاصه کردن و ارسال گزارشات مربوط به عملکرد نسبت به اهداف به منظور تقویت عملکرد.
مقدمهای بر ارتباطات بازاریابی دیجیتال
برای سالها، تبلیغات بازاریابی براساس رسانههای سنتی مانند تلویزیون، پرینت و تبلیغات رادیویی و پست مستقیم ناشی از از روابط عمومی بود. اما در چند سال اخیر، از زمانی که مفهوم وب برای نخستین بار در دههی 1980 توسط«سرتیم برنرز- لی[1]» مطرح شد، تغییرات بزرگی در ارتباطات بازاریابی بوجود آمده است. رسانههای دیجیتالی معادل این رسانههای سنتی، که معروف به کانالهای رسانهای دیجیتال هستند، اجزای حیاتی اکثر تبلیغات بازاریابی میباشند. بهعنوان مثال، در یک تبلیغات آنلاین، بازاریابان میتوانند از شیوههای زیر استفاده کنند:
آگهیهای تبلیغاتی، و آگهیهای آسمانخراش در بسیاری از سایتهای آنلاین، آگهیهای«پرداخت در ازای کلیک[2]» برای کسب موقعیتهای بالاتر در فهرست نویسی طبیعی در گوگل، بازاریابی وابسته که در آن سایتهایی برای یک تاجر فروش ایجاد میکنند، کمیسیون دریافت میکنند و بازاریابی مستقیم که مؤثرترین روش است پیامها را به مشتریان موجود ارسال میکند. بسیاری از این تکنیکهای ارتباطات دیجیتال هم جنس و مشابه با معادلهای سنتیشان هستند، به عنوان مثال، آگهیهای تبلیغاتی عمدتاً معادل پرینت بوده و آگهیهای تبلیغاتی و بازاریابی ایمیل معادل پست مستقیم هستند.
[1]Sir Tim Berners-Lee
[2]Pay-Per Click(PPC)
لینک جزییات بیشتر و دانلود این پایان نامه:
برسی عوامل مؤثر بر ایجاد قصدو بروز رفتار بازاریابی ویروسی در مشتریان و کاربران است
درباره این سایت