فیشر و لیندال[1] نیز در مورد ماهیت مفهوم اقتصادی سود نظراتی بیان نمودند. فیشر، سود اقتصادی یک سلسله رویدادها که به حالتهای مختلف لذت بردن از سود روانی، سود واقعی و سود پولی مربوط میشود، تعریف مینماید. لیندال مفهوم سود را در قالب سود تضمین شده (بهره) و افزایش مستمر کالاهای سرمایهای در طول زمان بیان میکند. این دیدگاه باعث شده است تا سود اقتصادی در قالب مصرف به علاوه پسانداز که انتظار میرود در طی یک دوره زمانی مشخص به وجود آید، مطرح شود.(شهباززاده،16:1391)
هیکس[2]، تئوری سود اقتصادی را ارائه نمود که میتوان آن را بدین صورت تشریح نمود که سود عبارت است از حداکثر مبلغی که یک شخص میتواند طی یک دوره زمانی مشخص به مصرف رساند به طوری که ثروت او در پایان دوره همان ثروت اول دوره باشد. تعریف هیکس، بر جنبه فردی سود تاکید دارد، اما این مفهوم را میتوان به عنوان مبنایی برای تعیین سود تجاری با عوض کردن واژهی مصرف کردن با توزیع کردن در نظر گرفت. بنابراین، سود تجاری تغییر خالص داراییها در نتیجه فعالیتهای تجاری در طول دورهی حسابداری خواهد بود. به عبارت دیگر، سود تجاری تغییر خالص داراییها به استثنای سرمایهگذاریهای مالکان و توزیع سود بین آنها است. لازم به ذکر است که این مفهوم تعیین سود از سوی حسابداران با عنوان حفظ سرمایه نام گرفته است.(صبائی،35:1390)
وود[3] در سال 1975 نظریه کرانه بلندمدت سود را معرفی و براساس این نظریه سود درآمدهای غیرتجاری منهای بهره قابل پرداخت منهای مالیات و هزینههای استهلاک تعریف کرده است. وود بیان می کند که یک واحد تولیدی متعارف در اقتصاد سرمایهداری به هدف افزایش فروش دست یافته است و باید بر انباشت داراییهای ثابت تمرکز یابد و سرمایه گذاریهای لازم را در این زمینه انجام دهد. اما نکته قابل توجه نظریه مذکور نحوه تامین مالی واحد تولیدی برای رسیدن به هدف فوق است که در این خصوص با توجه به مشاهدات واقعی و عملی، سود انباشته شده از گذشته منبع اصلی تامین مالی برای این نوع سرمایهگذاری است. در واقع، بحث اصلی نظریه مذکور آن است که میزان سودی که یک واحد تولیدی تصمیم دارد به آن دست یابد، به وسیله میزان سرمایهگذاری که قرار است انجام شود، تعیین میشود. بدیهی است که محدودیتهایی که از نظر واحد تولیدی برای میزان سرمایهگذاری مورد دلخواه آن وجود دارد، برای مثال رقابت سایر واحدهای تولیدی، گسترش و توسعه فروش و توانایی کسب سود بنگاه را محدود میکند. اما آنچه که باید مورد توجه قرار گیرد، این است که منفعت مورد نظر در یک واحد تولیدی به وسیله هزینه سرمایهگذاری مورد نظر تعیین میشود (شهباززاده،20:1391).
در اسلام، درآمد ناشی از بکارگیری سرمایه ملکی- شخصی یعنی درآمد اقتصادی به عنوان سود تعریف میشود. به عبارت دیگر، سود از دیدگاه اسلام سود عبارت است از مابهالتفاوت خرید یا قیمت تمام شده و قیمت فروش اموال ملکی متعلق به فروشنده مشروط بر این که مابهالتفاوت مثبت باشد (انصاری،12:1390).
از دیدگاه اسلام، کسب سود و درآمد از اندوختههای مالی، حق شرعی و عقلائی هر فرد است و رعایت اصل سود در معاملات بانکی یک ضرورت اقتصادی است. اسلام نه تنها استفاده از اموال و سرمایهگذاری را نشانه ایمان، جوانمردی و بی نیازی دانسته و راکد گذاشتن آن را مذموم میشمارد، بلکه توجه به کیفیت به کارگیری اموال و نیز تخصیص بهینه منابع را مدنظر دارد. به طور کلی در اسلام، دریافت درآمد یا در واقع سود هر منبع (دارایی) که در شکل سرمایه، در تجارت خدمات و تولید به کار گرفته میشود، برای صاحب سرمایه مجاز و برعکس دریافت درآمد هر منبعی(دارایی) که به صورت قرض یا وام در اختیار اشخاص قرار گیرد، برای قرض دهنده مجاز نخواهد بود. براساس دیدگاه مذکور، بانکها در سیستم بانکداری اسلامی با بکارگیری منابع خود، به صورت سرمایه ملکی بانکها و یا منابع سپردهای سپردهگذاران به صورت سرمایه ملکی سپردهگذار، ضمن خرید و فروش اموال و داراییهای مورد درخواست مشتری به اعطای تسهیلات اعتباری و تحصیل سود مبادرت مینماید (هدایتی و همکاران، 100:1383).
[1]. Fisher and Lindahl
[2]. Hicks
[3]. Wood
لینک جزییات بیشتر و دانلود این پایان نامه:
بررسی تاثیر عوامل درونی و بیرونی بر سودآوری بانکهای دولتی و خصوصی منتخب در ایران
درباره این سایت