امروزه قسمت عمده ای ازتولید ناخالص اقتصاد کشور های توسعه یافته، بخش خدماتی است؛ بر همین اساس خدمات نقش مهمی را در برنامه بازاریابی بسیاری از شرکت ها ایفا میکند و برتری خدمت بخشی از سیستم ارزش مورد تقاضای مشتریان است؛ از این رو در بازارهای رقابتی و آزاد، راهبردهایی از قبیل ارائه خدمت با کیفیت، بیشترین توجه را بسوی خود جلب کرده است (حاجی کریمی و همکارانش، 1388، ص30). در عین حال تحقیقات کمی به منظور ارتقای عملکرد نام های تجاری خدماتی انجام شده است. نامگذاری تجاری خدمات به سبب ویژگی هایی مانند ناملموس بودن، فناپذیری، دوام ناپذیری، همزمانی تولید و مصرف، تفکیک ناپذیری و ناهمگون بودن از نام های تجاری کالاهای فیزیکی متمایز است (صمدی و همکاران، 1388، ص 150). این تفاوت های اساسی مابین خدمات و محصولات می تواند رویکردهای متفاوتی در بازاریابی ایجاد کند. با وجود اینکه این تفاوت ها توسط محققین کاملاً پذیرفته شده اند، اما مطالعات در زمینه نام تجاری موضع گیری جانبدارانه، به سوی کالا بوده است (میلر[1] و همکاران، 2006، ص 445). مطالعات انجام گرفته در بخش خدمات مثل صنعت بیمه نشان می دهد که ابعاد برند مثل شواهد برند وارتباطات برند به طور اساسی بر رضایت و نگرش مصرف کننده و در نهایت وفاداری به برند در بخش خدمات تاثیر گذار است.
طبق تعریف انجمن بازاریابی امریکا، مارک یا برند: نام، عبارت، طرح، نماد یا هر ویژگی دیگری است که مشخصکننده خدمات یا فروشنده محصولی خاص باشد که به وسیله آن، دیگر محصولات و خدمات مشابه متمایز میگردد. عنوان قانونی برای برند،نشان تجاری است (دهدشتی و همکاران، 1391، ص88). خدمت عبارت است از، هر عمل یا کاری که یک طرف به طرف دیگر عرضه میکند و وما نامحسوس باشد و به مالکیت چیزی منجر نشود. تولید خدمت ممکن است به کالای فیزیکی بستگی داشته یا نداشته باشد (حاجی زاده، 1392، ص110). در تعریف دیگری، خدمات شامل فعالیت های مختلف به منظور پاسخگویی به خواسته ها و تمایلات مشتری است (حاج کریمی و همکارانش، 1388، ص31). خدمات نوعی فعالیت اقتصادی است که با پیامد ایجاد تغییر مورد نظر در دریافت کننده خدمت یا به نیابت از او درمکان ها و زمانهای خاص برای مشتریان ایجاد ارزش میکنندو منافعی را مهیا می نمایند (شاهین ؛ ابوالحسنی، 1389، ص80). دی چرناتونی و دال ریلی[2] (1999) در تلاش برای بررسی اصول برندی برای کالای فیزیکی و خدمات، پیشنهاد کردند که یک شرکت معتبردر دو بخش مشابه است. از دیدگاه آنان، برندهای خدمات به عنوان ترکیب ویژگی های احساسی و کارکردی در نظر گرفته شده اند که نشان دهنده یک عامل برای رضایت مشتری در آینده است که کمک به ساخت یک تصویر برند میکند. با این حال، یافته های دی چرناتونی و دال ریلی دیدگاه مشتری را منعکس نمیکند. در حالی که یک برند خدماتی ممکن است در اصل به عنوان”ترکیبی از آنچه شرکت می گوید برند است، آنچه دیگران می گویند و چگونه شرکت خدمات را انجام می دهد” مشاهده شود (بری[3]، 2000، ص130).
[1] – Meller
[2]– de Chernatony & Dall’Olmo Riley
[3] –Berry
لینک جزییات بیشتر و دانلود این پایان نامه:
تاثیر ابعاد برند خدمات بر وفاداری برند در صنعت بیمه (مطالعه موردی : بیمه ایران)
درباره این سایت